اميررضا اظهریاميررضا اظهری، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

امیررضا اظهری

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه  خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو  الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته  کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند.   ...
17 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند. ...
17 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند. ...
17 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند. ...
17 آذر 1391

شیر خوارگان (یا امام حسین)

جمعه مورخه ۹۱/۹/۳ روزی بود که همه مادرا بچه های شیری خود را برای انجام مراسمی که هر ساله ۸ محرم  به خاطر شهید شدن نوزاد ۶ ماهه آقا امام حسین (ع) برگزار می شود می برند ؛منم تو رو همراه دختر عموت (پریسا) بردم  ؛ مراسم تو مصلای شهر بود .و ساعت ۸:۳۰ شروع شد .مراسم با شکوهی بود همه طفلان لباس مخصوصی پوشیده بودند .(به خاطر علی اصغر) تو هم عزیزم اصلا اذیت نکردی و تا آخر مراسم مامانو همراهی کردی .چی کشید مادر علی اصغر تو اون دشت کربلا لعنت بر حرمله هزار لعنت  ......... اخر مراسمم دستای کوچیک شمارو بردیم بالا وبه درگاه خدا گریه کردیم ودعای ام یجیب خوندیم..... التماس دعا ........           ...
17 آذر 1391

شیر خوارگان (یا امام حسین)

جمعه مورخه ۹۱/۹/۳ روزی بود که همه مادرا بچه های شیری خود را برای انجام مراسمی که هر ساله ۸ محرم به خاطر شهید شدن نوزاد ۶ ماهه آقا امام حسین (ع) برگزار می شود می برند ؛منم تو رو همراه دختر عموت (پریسا) بردم ؛ مراسم تو مصلای شهر بود .و ساعت ۸:۳۰ شروع شد .مراسم با شکوهی بود همه طفلان لباس مخصوصی پوشیده بودند .(به خاطر علی اصغر) تو هم عزیزم اصلا اذیت نکردی و تا آخر مراسم مامانو همراهی کردی .چی کشید مادر علی اصغر تو اون دشت کربلا لعنت بر حرمله هزار لعنت ......... اخر مراسمم دستای کوچیک شمارو بردیم بالا وبه درگاه خدا گریه کردیم ودعای ام یجیب خوندیم..... التماس دعا ........ اینم عکسای علی اصغریم...... ...
17 آذر 1391